گذرى بر زندگى امام اوّل حضرت على (ع )
مذهبی
صراط 110
نگارش در تاريخ شنبه 15 تير 1392برچسب:گذرى بر زندگى امام اوّل حضرت على (ع ), توسط اسماعیل بامری

 

 

گذرى بر زندگى امام اوّل حضرت على (ع )
ويژگيهاى زندگى على (ع )
1-على (عليه السلام ) نخستين امام مؤ منين و رهبر مسلمانان واوّلين خليفه بعد از رسول خدا، پيامبر راستين و امين اسلام محمّد بن عبداللّه خاتم پيامبران - صلوات خدا بر او و دودمان پاكش باد است (1)او كه برادر و پسر عمو و وزير پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) و داماد آن حضرت ؛ يعنى شوهر دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) سرور بانوان دو جهان است ، اميرمؤ منان على بن ابيطالب بهترين صلوات و سلام بر او باد

2-كنيه على (عليه السلام ) ابوالحسن است ، او در روز جمعه سيزدهم رجب سال سى ام((عام الفيل)) ده سال قبل از بعثت  در مكه در بيت الحرام داخل كعبه خانه خدا، ديده به اين جهان گشود كه هيچ كس قبل از او و بعد از او، در اين خانه خداتولّد نيافت و نمى يابد و اين نشانگر موهبت و احترام و توجّه خاصّ خداوند به وجودعلى (عليه السلام ) است و بيانگر مقام بسيار ارجمند اوست .
3
- على (عليه السلام ) نخستين فردى بود كه قبول اسلام كرد و به خدا و رسولش ‍ ايمانآورد و هيچ كس از اهل بيت رسول خدا و از اصحاب ،در اين جهت به او نرسيد و او نخستين مردى بود كه پيامبر (ص ) او را دعوت به اسلام كرد و او آن را پذيرفت و همواره از دين اسلام حمايت میكرد و با مشركان مبارزه مى نمود و از حريم ايمان دفاع مى كرد و گمراهان و سركشان راسركوب مى نمود و دستورات دين و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حكم مى كرد و بهكارهاى نيك دستور مى داد.
4- على (عليه السلام ) بعد از بعثت رسول خدا (ص ) تا رحلت آن حضرت يعنى در طول 23 سال ، همواره همراه ،همراز و همكار پيامبر (ص ) بود، در سيزده سال قبل ازهجرت (در بحران مبارزه شديد با مشركان ) شريك تنگاتنگ غمهاى پيامبر (ص ) بود، بيشترين دشواريها و رنجهاى اين دوره را تحمّل نمود و دهسال بعد از هجرت به سوى مدينه ، يگانه مدافع اسلام و پيامبر (ص ) از شر مشركان بود و براى حفظ جان پيامبر (ص ) با كافران جنگيد و در اين راستا جانش را در طبق اخلاص نهاد و فداى پيامبر ص ) و سپر بلا براى اسلام نمود و اين شيوه ادامه داشتتا آن هنگام كه رسول خدا (ص ) رحلت كرد و خداوند او رابه سوى بهشت خود برد و در ارجمندترين جايگاه بهشتى ، جايش داد، هنگام رحلت رسول خدا (ص ) ، على (عليه السلام ) 33 سال داشت .
امت اسلام درباره امامت على (عليه السلام ) در همان روز رحلت پيامبر (ص ) اختلاف نمودند، شيعيان او يعنى همه بنى هاشم و (افراد برجسته اى مانند:) سلمان ، عمّار، ابوذر، مقداد، خزيمة بن ثابت (ذوالشّهادتين )، ابوايّوب انصارى ،جابر بن عبداللّه انصارى ، ابوسعيد خدرى . و امثال آنان از بزرگان مهاجر و انصار،معتقد بودند كه على (عليه السلام ) خليفه رسول خدا (ص)بعد از آن حضرت است و امام برحق مى باشد؛ زيرا او در فضايل و راءى و كمالات برهمگان سبقت و برترى دارد، هم در ايمان و هم در علم و آگاهى به احكام و هم در جهاد ومبارزه با دشمنان ، بر همه پيشى گرفته است و در زهد و پارسايى و خير و صلاح ، بيناو و ديگران ، فاصله بسيار بود و اصلاً ديگران را نمى شد با او مقايسه كرد و در قربمنزلت و خويشاوندى به پيامبر (ص ) هيچ كس چون اونبود.
آيه ولايت صرف نظر از اين امور، خداوند درقرآن ، به ولايت و امامت او تصريح كرده ، آنجا كه مى خوانيم :
(اِنَّماوَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذيِنَ يُقِيمُونَالصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعُونَ (.2)
))سرپرست و رهبرشما تنها خداست و پيامبر او و آنان كه ايمان آوردند و نماز را برپا مى دارند و درحال ركوع ، زكات مى پردازند((و (برمطلعين ) آشكار است كه غير از على (عليه السلام ) كسى نبود كه در ركوع ، صدقه بدهد3)و به اتفاق ارباب لغت ، واژه((ولىّ((به معناى))برتر و سزاوارتر((است و وقتى كه امير مؤ منان على (عليه السلام ) به حكم قرآن برترين و سزاوارترين بوده و بر خود مردم اَوْلى و سزاوارتر باشد - زيرا به تصريح قرآن (در آيه فوق ) اين موهبت به او داده شده - در اين صورت بدون هرگونه ابهام واجب است كه همه مردم از او اطاعت كنند، چنانكه اطاعت آنان از خدا و رسول خداواجب مى باشد.
آيه انذار دليل ديگر حديث-يومُ الدّار-است كه پيامبر (ص ) فرزندان ونوادگان عبدالمطلب را (در آغاز بعثت ) براى دعوت به اسلام در خانه اش جمع كرد(4)آنان در آن روز چهل مرد و سپس به آنان فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب ! خداوندمرا به پيامبرى بر همه مردم جهان برانگيخت و بخصوص مرا پيامبر شما نمود، وفرمود:
)
وَاَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الاقْرَبِينَ ((5)؛ و خويشاوندان نزديكت را انذار كن.
و من شما را به دو كلمه اى كه گفتن آندر زبان آسان است ، ولى در ميزان گران و سنگين مى باشد و شما در پرتو اين دو كلمه ،سرور عرب و عجم خواهيدشد و همه امّتها به خاطر اين دو كلمه مطيع شماخواهند گرديد وشما در پرتو آن وارد بهشت مى شويد و از آتش دوزخ ، نجات مى يابيد، دعوت مى كنم و آندو كلمه عبارت است از:
الف : گواهى به يكتايى و بى همتايى خدا. ب : گواهى بهاينكه من رسول خدا هستم .
هر آن كس پاسخ مثبت به اين دعوتم بدهد و در پيشبرد ايندعوت مرا يارى كند، او برادر، وصىّ و وزير و وارث من ، بعد از من است .
در ميانآن جمعيّت (چهل نفر) هيچ كس به اين دعوت ، پاسخ نداد تنها امير مؤ منان على (عليهالسلام ) از ميان آن جمعيت ، در پيش روى رسول خدا)ص) برخاست ، با اينكه كوچكترين آنان از نظر سال6)بود و ساق پايش ازساق پاى همه آنان نازكتر و ناتوانترين آنان به چشم مى خورد7)، گفت : اى رسولخدا! من تو را در اين راستا يارى مى كنم.
پيامبر (ص ) به اوفرمود :اِجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِىوَوَصِيّى وَوَزِيرِى وَوارِثى وَخَلِيفَتِى مِنْ بَعْدِى.
))بنشين كه تو برادر من و وصىّ من و وزير و وارث و جانشين من بعد از من هستى((.
و اين ، گفتار صريح و روشنى است در موردجانشينى على (عليه السلام.
حديث غدير 
دليل ديگر، گفتاررسول خدا (ص ) در ماجراى غدير خُمّ استكه همه امّت اسلامى براى شنيدن سخن آن حضرت در سرزمين غدير، اجتماع كردند.(8پيامبر( ص ) در ضمن گفتارش به آنان فرمود اَلَسْتُ اَوْلى بِكُمْ مِنْكُمْ بِاَنْفُسِكُمْ؛ آيا من به شما از خودتان به خودتان برتر و سزاوارتر نيستم ؟)همه در پاسخ گفتند:( آرى ، خدا را گواه مى گيريم.
پيامبر (ص ) به دنبال اين سخن ، بدون فاصله فرمود:))مَنْ كُنْتُمَوْلاهُ فَعَلِىُّ مَوْلاهُ؛((هركس كه من مولا و رهبر او هستم ، پس على (عليه السلام ) مولا و رهبر اوست.
پيامبر (ص)با اين سخن ، اطاعت از على (عليه السلام ) و ولايتش (يعنى رهبرى و فرمانروائيش ) رابر اُمّت واجب كرد چنانكه اطاعت و فرمانروايى خودش بر آنان واجب ، بود و در اين مورد از آنان اقرار گرفت و آنان انكار نكردند. و اين جريان نيز دليل روشنى بر امامتو جانشينى على (عليه السلام ) است و هيچ گونه ابهامى در آن نيست .
حديث مَنْزلَت 
دليل ديگرحديث مَنْزِلَت است كه پيامبر (ص ) هنگامى كه با سپاه اسلام روانه سرزمين تبوك (در سال نهم هجرت ) بود به على (عليه السلام ) روكرد و فرمود:
اَنْتَ مِنِّىبِمَنْزَلَةِ هارُونُ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدِى.
نسبت مقام تو به من ، همانند نسبت مقام هارون به موسى (عليهالسلام ) است ، با اين فرق كه بعد از من ، پيامبرى نخواهد بود.
با اين بيان ، مقام وزارت و اختصاص در دوستى و برترى بر همگان و جانشينى آن حضرت در زمان حيات پيامبر (ص ) وبعد از حياتش را فرض و ثابت كرد، چنانكه قرآن به همه اين ويژگيها در مورد هاروننسبت به موسى (عليه السلام ) گواهى مى دهد، خداوند در اين باره مى فرمايد موسى گفت :

خدايا! وزيرى از خاندانم براى من قرار ده ،برادرم هارون را، به وسيله او پشتم را محكم كن ، او را در كار من شريك گردان تا تورا بسيار تسبيح گوييم و تو را بسيار ياد كنيم ، چرا كه تو هميشه از حال ما آگاهبوده اى.
خداوند در پاسخ به درخواست موسى (عليه السلام ) فرمود:(... قَدْ اُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى(9)؛ آنچه را خواستهاى به تو داده شد اى موسى.
مطابقاين آيات ، شركت هارون (عليه السلام ) با موسى (عليه السلام ) در نبوّت و وزارتبراى اجراى رسالت و پشتيبانى محكم هارون از موسى (عليه السلام ) ثابت شد.
و موسى در مورد خلافت و جانشينى هارون ، به خدا عرض كرد:... اخْلُفْنِى فِى قَوْمِىوَاَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ.(10)
جانشين من درميان قوم من باش (و آنان را) اصلاح كن و از روش مفسدان پيروى منما.
به اين ترتيب ، خلافت هارون از جانب موسى (عليه السلام ) مطابق آيات روشن قرآن ، ثابت شد.
با توجّه به اين جريان ،وقتى كه پيامبر اسلام (ص ) براى امير مؤ منان على (عليهالسلام ) همه ويژگيهاى هارون ، نسبت به موسى (عليه السلام ) را قرار داد و على (عليه السلام ) را همچون هارون (جز در مقام نبوّت ) دانست ، معنايش ‍ در حقيقت ايناست كه بر على (عليه السلام ) عهده دارى وزارت و پشتيبانى استوار از رسول خدا (ص ) واجب مى گردد و برترى على (عليه السلام ) بر ديگران روشنمى شود و پيوند ناگسستنى پيامبر (ص ) با على (عليهالسلام ) آشكار مى گردد، سپس خلافت و جانشينى على (عليه السلام ) از پيامبر (ص ) به ثبوت مى رسد؛ زيرا به استثناى خصوص نبوّت نه غير آن همه مقامات هارون نسبت به موسى (عليه السلام ) براى على (عليه السلام ) نسبت به پيامبر اسلام (ص ) كه از جمله آن جانشينى هارون نسبت به موسى باشد، ثابت مى گردد، خلافت در زمان حيات پيامبر (ص) طبق صريح گفتار پيامبر (ص ) ثابت مى شود و خلافت بعداز رحلت آن حضرت نيز از استثناء خصوص نبوّت ، استفاده مى شود (زيرا پيامبر (ص ) )فرمودبعداز من پيامبرى نخواهد آمد
مفهومشاين است كه على (عليه السلام ) غير از مقام نبوّت ، تمام مقامات ديگر، از جمله جانشينى - حتى بعد از پيامبر (ص ) - را دارد (اين بودچند نمونه از دلايل روشن كه بيانگر حقّانيت امامت و خلافت على (عليه السلام ) بود) و امثال اين دلايل بسيار است كه براى رعايت اختصار، از آنها خوددارى شد.
نگاهى به فراز و نشيبهاى زندگى على (ع ) بعد از پيامبر (ص)
امامت على (عليه السلام ) بعد ازپيامبر (ص ) سى سال طول كشيد، در اين سى سال ، 24 سال وچند ماه بر اساس تقيّه و مدارا با آنان كه برسر كار بودند، بسر برد، و از دخالت دراحكام و بيان حقايق ، ممنوع بود و پنج سال و چند ماه كه (زمام امور مسلمين را به دست گرفت ) اشتغال به جهاد با منافقين از بيعت شكنان (مانند طلحه و زبير) و منحرفين از حقّ (مثل معاويه و پيروانش ) و خارج شدگان از دين (مانند خوارج ) داشت و گرفتارآشوب گمراهان بود، چنانكه پيامبر اسلام (ص ) سيزده سالدر دوران نبوّتش (در مكّه ) همواره در ترس و زندان و فرار و دورى از اجتماع بود ونمى توانست با كافران ، پيكار كند و قدرت آن را نداشت كه مسلمين را از آزار و شكنجهآنان محافظت نمايد، سرانجام (از مكّه به سوى مدينه ) هجرت كرده و ده سال در مدينه به جهاد با مشركان پرداخت و گرفتار كارشكنيهاى منافقين بود تا اينكه از دنيا رحلت كرد و خداوند او را در بهشت برين ساكن نمود.
جريان شهادت على (ع  )
حضرت على (عليه السلام ) قبل از سپيده دم شب جمعه 21 ماه رمضان سالچهلم هجرت ، دار دنيا را وداع كرد، و بر اثر ضربتى كه بر فرقش زدند به شهادت رسيد،اين ضربت را)ابن ملجم مرادى –( لعنت خدا بر او باد - در مسجد كوفه بر آنحضرت وارد ساخت ، امام على (عليه السلام ) سحر شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت ،از خانه به سوى مسجد روانه شد، ابن ملجم از آغاز آن شب در كمين آن حضرت بود، آنحضرت (طبق معمول ) به مسجد آمد و مثل هميشه خفتگان را براى نماز بيدار مى كرد، ابنملجم در ميان خفتگان بيدار بود وى خود را به خواب زده و كارش را پنهان نموده بود كهناگهان برخاست و به على (عليه السلام ) حمله كرد و شمشير زهرآگين خود را بر فرقمقدّس على (عليه السلام ) وارد نمود. على (عليه السلام ) پس از اين حادثه ، بسترىشد تا اينكه در ثلث آخر شب بيست و يكم ، مظلومانه به لقاى حق پيوس

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: